آره از سمتش اذیتم خیلی اذیتم همه دارن قضاوت میکنن که بخاطر درک نشدن میخواستم سقط کنم مگه کم دردیه تو یه خونه تنها زندگی کنی شوهرت کوچیکترین اهمیتی بهت نده از حال خرابی و مریضی افتاده باشی گوشه ی خونه شوهرت خالشو ببره اینور اونور مگه درد کمیه تا بگی چیزی می‌خوام شروع کنه غرغر کردن مگه درد کمیه بزور بتونی راه بری از نفس تنگی و حال خرابی شوهرت بگه تو خودت برو خونه من برا مادرم نون بخرم مگه درد کمیه روزیکه بری برای سونوگرافی شوهرت تا جایی که زور تو دستشه بزنه زیر گوشت بجرم اینکه آزمایشتو نیاوردی و با صدای بلند بگه مگه اومدی کو ن بدی که مدارک تو نیاوردی آخه آدم که از رو دلخوشی همچین کاری نمیکنه
عه پس کی از خودش شکایت کنه از خودش که نمی‌فهمه نباید زن باردار و کتک زد از خودش که صبح تا شب زن باردار به شدددت مریضشو میزاشت تو خونه می‌رفت پیش مادرش ببین من خیلی کم میرم دکتر اگه هم برم بزور میرم ولی یه روز اونقدر حالم بد بود گفتم منو ببر دکتر یه لبخندی بهم زد و رفت از پنجره بیرون و نگاه کردم دیدم مادر خواهرش و برد بیرون و من مریضو نبرد دکتر آخه شماها چی میدونید اززندگی آدم که فقط میشینید قضاوت میکنید
مراقبش میشم ولی شوهرمو اززندگیم پرت میکنم بیرون من نمیتونم تحمل کنم یه بیغیرت و صاحب بچه و زندگی کنم ولی هیچ مسئولیتی نداشته باشه بعضی ها میگن به عنوان عابربانک بهش نگاه کن کدوم عابر بانک تا همین دو ماهگی هر چی آزمایش و سونوگرافی و ویزیت دکتر بوده یه قرون بهم نداده یه قروووون
مقصر خود شما خانومای شاغل هستین که مردا رو اینطوری بی مسولیت و پررو میکنید
اشتباه فکر نکن که من همیشه نشستم خونه خوردم خوابیدم...منم یه زمانی یکی از پردرامدترین شغل ها رو داشتم بعد ازدواج کنار گذاشتم چرا چون تجربه کرده بودم و دیده بودم شاغل بودن زن چقدر مرد رو بیغیرت و بی مسولیت میکنه
عزیزم اتفاقا من ۶ ساله ازدواج کردم ۲ و سال دو ماهه سرکارم و حقوق میگیرم خیال می‌کنی قبلش خرجم با کی بود با بابام بود چون شوهر بیغیرتم پول به مادر و پدر و خواهرش میداد بع من که می‌رسید می‌گفت ندارم هزار بار بردمش بازار خرید به هزار بهانه و الکی ایراد گرفتن هیچ ی نمی‌خرید اخر سر هم میکف چون لباسایی که تو می‌خری باب سلیقه من نیست من پول نمیدم و ...
