بچها الان با دیدن ی تاپیک یاد رفتارای تاکسیک زن پسرخالم افتادم قبلا ک پسرخالم مجرد بود ما باهم خیلی رفیق بودیم رابطه خواهر برادری بود
از وقتی زن گرفت زن این مارو به شکل زنگ خطر و رقیب میدید در حالتی ک همه دختر خاله ها منتظر بودیم زن بگیره تا با زنش رابطه دوستانه برقرار کنیم باهم بریم پارک و باشگاه و گردش
ولی زنش از روز اولی ک اومد هم از جشن عقدشون تا به بعد مارو رقیب میدید حالا ما رفتار غیر متعارفم نداشتیما ولی ی جوری میکرد خودشو
یادم میاد رفتاراشو حرصم میگیره
ی بار پفک خریده بودم
بعد اونارو دیدمشون بعد اول به پسرخالم تعارف کردم بعد به زنش
اصلام دفت نکرده بودم ک مثلا اول به کی تعارف کنم خب ادم از ی طرف تعارف میکنه دیگه
برگشته بود به خالم گلایه کرده بود ک اره فلانی منو تحویل نگرفته
یا ی سری رفته بودیم خونه روستا
بعد دستشویی اش توی حیاط بود
نصفه شبی من ترسیدم تنها برم پسرخالم از مردا بیدار بود گفتم یکی بیاد باهام پسرخالم اومد وایستاد دم در تا من رفتم برگشتم
سر اینم ناراحت شده بود جنگ و دعوا چرا به دختر خالت توجه نشون دادی نکنه چشمت دنبالشه
دیگه به جایی رسونده ک ما با پسرخالمم ارتباطی نداریم با خودشم ارتباطی نداریم
رسمی رسمی جرئت نمیکنیم هیچ رفتاری نشون بدیم
پسرخالم اون سری میگفت تحویل نمیگیرین گفتیم تو ک زنت اونجوره تحویل بگیریم ی دردسریه
ترجیح میدیم رسمی باشیم ولی باهم دعوا نکنین
واقعا چرا اینقدر گارد دارن