2777
2789

ما مادرا ازجمله خود من شده از لباسم از غذام از پولی ک کنارگذاشتم میگذرم تا باسوپرایزی ک دوسداره خوشحالش کنم

شده غرغرای شوهرمو بابت پول خرج کردن واسه دخترم به جون بخرم که اون بارکنکای هلیومی ک دوسداره بخرم تاحدامکان براش از غذاهایی ک دوس داره میپزم و همیشه باهاش با هرسختی که هست درساشو کارمیکنم با وجود بچه کوچیک با کاردستی و خلاقیت درس رو جوری یادش میدم ک اساسی بره تو حافظه اش و اینا ۹۰ درصد هزینه و حوصل و وقتمو میگیره

خلاصه بچه مه ولی با دل وجون و عشقم براش انجام میدم

ولی با پدرش یکی میشن یه وقتایی دلم بدجور میشکنه

مثلا داشت چایی میخورد من یه چیزی گفتم خنده دار اونم خندید یهو پرید تو گلوش بوجور . گریه کرد باباش انقد سرمن غرزد و عصبی بود میگفت بمن درست رفتارکن ...

خیلی دلم شکسته اصلا انگار یه لحظه غریبه شدن برام

دوستان نمیخوام دلنازک باشم واقعا نمیخوام اینجوری ناراحت بشم

من آدم پوست کلفتو ترجیح میدم ولی خودم بعضی وقتا کم میارم🥲😢🥲😢🥲😢🥲

درددل🫂❤️

چند سالشه عزیزم

به امضام نگاه نکن    میگم نگا نکن  میخوابونم دهنتا   میگم برو امضا بعدی  برو دیگه اهههه  عجب آدمی هستیا   بروو حالا چرا بین این همه امضا به امضای من زل زدی کلک  ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ 

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


2805
میفهمم عزیزم همیشه زحمات مادرا پنهون میمونه کسی حواسش نیست ...تهشم همه طلبکارن و انقد لطف میکنیم همه ...

قلبم درد میکرد رفتم تو اتاق باپسرم خوابیدم

دخترم و شوهرم هرچی صدام زدم جواب ندادم از بس حالم گرفته بود

عزیزم اکثر بچه ها همینن،منم پسرم کلاس اوله بعضی وقتا با باباش یه جوری راجع به من حرف میزنه هر کی ندونه فکر میکنه نامادریشم در صورتی که من شغل مورد علاقه مو به خاطرش گذاشتم کنار،کل وقتم واسه ایشونه

قلبم درد میکرد رفتم تو اتاق باپسرم خوابیدمدخترم و شوهرم هرچی صدام زدم جواب ندادم از بس حالم گرفته بو ...


یه وقتایی اینا کوچولو کوچولو جمع میشن رو هم یهو سر یه جیز خیلییی کوچیک آدم فوران میکنه..رفتار همسرتون اشتباه بود بهش اینو یاداوری کنین که هرچقدرم نگران بچش باشه به پای شما که مادرشی نمیرسه پس کاسه داغ تر از آش نشه...بعدم خودتون رو کامل وقف بچه نکنین برا خودتون و ارامش خودتونم وقت بزارین حتما

عزیزم اکثر بچه ها همینن،منم پسرم کلاس اوله بعضی وقتا با باباش یه جوری راجع به من حرف میزنه هر کی ندو ...

خیلی سخته قلبم درد میکنه

ماها دهه ۶۰ و ۷۰ خودمون اوثرا کارای خودمونو انجام هیچ کمکیم نبود

چقدم به مادرمون احترام میذاریم هوووووف

قطعا سخته و میتونم حس کنم چقدر حس بدی گرفتید 

ولی عزیزم تاجایی که توان داری و میتونی باهاش کار کن و وقت بگذرون بیش از حد خودت را فدا کنی و محبت کنی نه خودت دیده میشی و نه محبت هات و نا خوداگاه انتظاراتت هم بالا میره 

وقتی سرت شلوغه یه سری از کارها را به شوهرت بسپار

و درکل به شوهرت بگو هر دعوا و بحثی هست به هیچ عنوان جلوی بچه ها بهم بی احترامی نمیکنیم و حرمت هم را نمیشکنیم و در خفا صحبت میکنیم

چون اینطوری بچه ها نا خوداگاه باج بگیر ازپدر و مادر میشن و یاد میگیرن از دعوا ها سو استفاده کنن و به خواسته هاشون برسن 

هر بحث و نارضایتی بود جلوی بچه ها نباشه

بچه ها باید کاملا حس کنن پدر و مادر در یک مسیرن و جدا از هم نیست گفته هاشون 

در این مورد هم مقصر رقتار نا به جای همسرتون بوده که موجب گریه و..  شده وگرنه جانم چایی پریدن که گریه نداره

مطمئن باش بزرگ بشه قدر زحمت هاتو میدونه و ممنونت هست 🥰❤

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز