ببین اصن دیگه واقعا نمیخوام هیچی. ولی حالم خیلی بده. یکسال اینهمه باهم بودیم اینهمه خاطره. الان با این خانومه تو دو ماه ازدواج کرد. مامانش گفت بگیر گرفت. منم نخواست. گفت قسمت نیست. احساس میکنم ی چیز سنگین رو قلبمه. احساس میکنم تو ی نبرد ناعادلانه شکست خوردم. دو ماه میگذره ولی خوب نمیشم. اینم بگم برگشت پیام داد گفت نامزد کردم ولی دوسش ندارم ازین چرت و پرتا. منم جواب ندادم بلاکش کردم. نمیخوام هیچکسو دیگه. از همه مردا متنفرم.