دقیقا دو روز نگذشته جزاشو کشید البته من نه نفرین کردم نه خوشحالم
تازه اون روز دلمم سوخت که ناراحت شده
من اون روز با قصد ناراحتش نکردم و توهینی نکردم بهش
پرده رو از دستش گرفتم با مهربونی گفتم این بمونه با اون یوی ها بشوریم و شوهرم میخواد بده خشکشویی اون یوی رو بشوریم
یهو قهر کرد رفت
چند ساعت بعد اومد کلی گله کرد و توهین بهم
هم دلم سوخت که ناراحت شده هم بخدا که از قصد نبود ناراحت شدم چرا همچبن رفتاری باهام دارن
معذرت خواهی هم کردم که گفت نمیبخشم
کمکم کرد تو کارهام ولی من همش تشکر کرد اون قیافه گرفت
از دیروز سخت مریض شده چند بار هم رفته دکتر
باز به رسم ادب چند بار حالشو پرسیدم
و تو دلمم بخشیدمش
ولی خب خدا جای حق نشسته