پدرم ۱۶ ساله فوت شده و مامانم ازدواج نکرده ، فیلم کیک محبوب رو دیدم دلم برا مامانم سوخت
مامانم خیلی خوشگل و تمیز و شیکه حدود ۶۰ سالشه ولی کمتر میخوره ، خیلی تنهاست هفته ای سه چهار روز میارم خونمون خیلی دلش باز میشه
قبلا من مجرد بودم هیجا نمیرفت هر چقدم خواهرام و بچهاشون اصرار میکردن ولی بعد ازدواج من تنها شده راحت میاد خونه ما میمونه ، چندباری حتی دوران عقدمم متوجه شدم رابطه منو شوهرم براش جذابه و موقع ابراز علاقه شوهرم به من مامانم دید میزنه و ...
شوهرم با آدمای مسن تحصیل کرده و سرشناس زیادی ارتباط داره بهش گفتم میتونی واسه مامانم یکی رو ک همسر نداره اوکی کنی هفته ای یکبار سفری چیزی برن بهشون خوش بگذره شوهرم استقبال کرد
به مامانم گفتم اولش خندید و گفت ببین میتونی کاری کنی داداشت منو بکشه بعد ک خیلی اصرار کردم ناراحت و غمگین شد و گفت دیگه خونت نمیام بعدم رفت خوابید
به نظرتون چرا اینطور کرد ؟ ته دلش چی میگه ؟