داستان از این قراره من دوسال ازدواج کردم الانم ک باردارم۳ماهه)و اینک شاغلم هستم..برادرشوهر ۱۶سالم با امسال دوساله پیش من درس میخونه چون خونشون روستاست..این بشر به حدی بی نظمه ک هروز از دستش کلی حرص میخورم(تاپیکای قبلم هست)مادرشوهزم بدون اینک از من نظر بخاد یا اینک میدونست بدم میاد پسرش بیاد پیشم فرستاده پیش من.من ناخودآگاه از مادرشوهرم متنفر شدم این بشر حتی نمیپرسه پسرم اذیت میکنه یا ن..الان یه هفتس زنگ نزده منم زنگ نزدم تا اینک مادرم امروز دعوام کرده ک زنگش بزن حالش خوب نیست منم گفتم من حاملم اون چشه..بخدا حالم از خودم بهم میخوره میگ کی تو اینهمه سنگدل شدی.اخه چرا باید کسیو ببینم ک منو نمیبینه.چکنم؟
دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳
از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباسهای خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!
بگو فشارم میوفته سرگیجه دارم یا اینکه حالت تهوع داری
شاید خجالت بکشه
با همه حاضرجواب و سگ اخلاق ولی با تو خوش زبون و مهربونم تعجب میکنم آخه چرا انقد صبورم ؟ چرا واسه چیزایی ک ناراحتم میکنن باهات دعوا نمیکنم؟نمیترسمااا ولی نمیدونم چمه شاید دوست داشتن باشه ولی حیف عشق من که داره خرج آدمی میشه ک تو افکارش داره با یکی دیگه زندگی میکنه:»
جلو برادر شوهرت چطور لباس میپوشم تو خونه ؟ پوشیده یا باز ؟
و اینکه رابطه جنسی چطور هرجور بگید متوجه میشه
با همه حاضرجواب و سگ اخلاق ولی با تو خوش زبون و مهربونم تعجب میکنم آخه چرا انقد صبورم ؟ چرا واسه چیزایی ک ناراحتم میکنن باهات دعوا نمیکنم؟نمیترسمااا ولی نمیدونم چمه شاید دوست داشتن باشه ولی حیف عشق من که داره خرج آدمی میشه ک تو افکارش داره با یکی دیگه زندگی میکنه:»
خدااا جونم عاااشقتم تو بودی که تو بدترین شرایطم کنارم بودی خودت میدونی دیوونه وار عاااشقتم اسم قشنگتو روی دستم تتو کردم تا وجودتو در خودم بیشتر از همیشه احساس کنم 😘🥰🧡