2777
2789

گفتش بیا خونمون خالیه گفتم امتحان دارم

گفتش همش تو با دوستات به این ور و اونوری تا الان نخوندی که به من میگی فردا امتحان دارم

منم ناراحت شدم گفتم که الان سه چهارروزیه نرفتم

بعدش گفت باشه خدافظ قطع کرد نازاحت شد

واقعا نمی دونم چی بگم میشه اینجا بگید کی مقصره اصلا من حرف درستی زدم. ؟ واقعیتو گفتم

البته چندباری تنها شده بود بهم گفته بود بیا ولی جور نشد

..

هم درست نیس برم خونشون ی دفعه شاید بیان هم این که واقعا امتحان دارم

پریروزم رفتم خونشون همش دستور میداد گفتش برو پایین کیفمو جا گذاشتم بیار بعد دوباره گفت قیچی بیار

منم عصبی شدم . با لحن بلند گفتم خودت بیار

انقدر قیافشو جدی نشون داد که ازش ترسیدم گفت بار اخرت باشه با من اینطوری حرف میزنی دفعه اخرتهاا

راستش دلم گرفت . مبخواستم گریه کنم چون من از صبح کلاس داشتم اون خونشون خواب بوده خسته و کوفته اومدم اینطوری دستور میداد

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز