از عید که بچم به دنیا اومده روزی دوسری میاد خونم هر سری هم دو سه ساعت میشینه مثلا بچه رو دوس داره میاد ببینتش ولی اصلا تو نگهداریش کمک نمیکنه البته منم به کمکش نیازی ندارم ولی خب کلافه میشم از این همه رفت و امد هاش اخه اصلا فرصت نمیکنیم با شوهرم تنها باشیم دو کلام حرف بزنیم جالب اینجاس هرچی هم تو خونم اتفاق میفته میره به همه زنگ میزنه میگه اینکه من چی میخورم چیکار میکنم تو خونم همه میدونن🙁
عزیزم میدونم واقعا سخته ولی نمیشه کاریش کرد
را نده
همسرت چی میگه
وقتی میاد کارهای خودتو بکن. بلکه متوجه شه و بره. آدم با بچهٔ کوچیک واقعا به استراحت و تنهایی نیاز داره.
تعارف رو بزار کنار صادقانه حرفتو بهش بزن و بگو اذیت میشی
خونش نزدیکه؟
ب شوهرت بگو
دور روش باز نکن
اومد کم محلی کن
والا
خدانکنه من عروس شم خواهرشوهر و مادرشوهر بد داشته باشم از هفت جا جرشون میدم😓
منم مادرشوهرم میاد خونم ولی این اخلاقا رو ندارع الانم ک باردارم خیلی کمکمه🫠بچه من دی فکررکنم ب دنیا میاد🦥😂البته من ی سره خونه مادر شوهرمم
حالا مادر شوهر من از ما فراریه 😂
فقط چسبیده در باسن دختراش
درو باز نکن بگو حموم بودم،یبار بگو بچه خوابید منم خوابیدم و...
راش نده چ حوصله ای داره روزی دوبار میاد
اینطوری که خیلی بده ،حالا اگر خبر چینی نمی‌کرد باز می‌شد تحمل کرد ولی اینطوری واقعا بده
این مادرشوهر ا چشونه😐😐😐😐😐😐
شبانه روز ۲۴ساعته .دو ساعتش بیاد نمیتونی با شوهرت تنها باشی آخه.....میدونم چی میگی ولی این قسمت تنها بودن رو درک. نمیکنم واقعا.....منم خوشم‌نمیاد تکراری هی یکی بیاد خونم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
18 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز