2777
2789
سلام
پسرم 20 ماهشه. خودم کارمندم میذارمش پیش مامانم. تازگیا صبحا گریه میکنه. دیگه دارم دیوونه میشم. هیچی هم نمیخوره.
تازه خونه خریدیم کلی قسط و قرض داریم. مادر شوهرم 3 واحد اپارتمان داره. یکیش رو 13 ساله جاریم که بچه دادشش هست نشسته. یکی هم اجاره داده. هیچ کمکی به ما نمیکنه. شوهرم هم هرچی میخریم و هر کاری میکنیم گزارش میده. تازه چند روز پیش شنیدم گفت عروش فامیل از غریبه بهتره. من سرم تو کار خودم هست اصلا به کسی کاری ندارم.
هیچ کدوم از عروس های فامیلشون سرکار نمیرن. نشستن تو خونه همش هم با مادر شوهرشون دعوا دارن.

دیگه خسته شدم. احساس میکنم اشتباه کردم شوهرم رو انتخاب کردم. خیلی برام سخته بچم رو صبحا از خودم جدا کنم. سینم رو ول نمیکنه به زور از دهنش میکشم.
جاریم بچش 6 ماه از پسر من کوچیکتر هست روز به روز چاق تر و سرحال تر میشه. خودش هم همینطور.
نه خواهر دارم نه کسی که بتونم باهاش دردل کنم یه کم سبک بشم به مامانم هم بگم کلی از خونواده شوهر و شوهرم بد میگه و بدتر میشه اوضاع.
فکر کنم دارم افسردگی میگیرم
گذر زمان هیچ چیزی را حل نمی کند ماست مالی می کند...
می دونم خیلی خسته شدی. اما به این فکر کن که دوران میگذره و پسرت بزرگتر میشه و راحت تر میشی.
من خواهرم دخترش رو از 6 ماهگی مهد گذاشت چون حتی مامانم یه شهر دیگه هست و واقعا دست تنها بود.

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



نازی جون تورو خدا سخت نگیر پسر من هم 21 ماهشه ما هم یه ساله خونه خریدیدم با کلی قرض منم صبح به صبح پسرم رو پیش مادر یا مادر شوهرم می ذارم
خیلی وقتها دلم می گیره از سختی دلم برای پسرم می شوزه ولی باز خداروشکر می کنم که رو پای خودمون ایستادیم بدون کمک هیچ کس تونستیم خونه و ماشین و یه زندگی خوب داشته باشیم
خدارو. شکر کن به خاطر سلامتی پسرت و شوهرت و خودت
بذار اونها هم دلخوش باشن به خوبی عروس فامیل این روزهای سخت هم می گذره
منم با هیچ کس دردو دل نمی کنم و می دونم که سختی تموم میشه
پسرت رو بسپار به خدا بدون که اون بزرگ بشه می دونه که همه اینکارها رو به خاطر آینده خودش کردی و مطمئن باش به بچه ها خونه مادر بزرگهاشون بد نمی گذره من خیلی امتحان کردم و دیدم که دلتنگی پسرم واسه لحظه ای که از من جدا میشه بعد سرگرم میشه و نه اینکه منو یادش بره ولی سختش نیست
خیلی سخته
هرچی هم پول درمیارم همش میره واسه قسط و قرض. هیچ کس هم نمیفهمه انگار وظیفه است.

رو بچه تاثیر بد نمیذاره اینجوری از خودم جداش میکنم؟
گذر زمان هیچ چیزی را حل نمی کند ماست مالی می کند...
عزیزم بچتو از شیر بگیر دیگه وقتشه، من دخترمو بیست و دو ماهگی از شیر گرفتم یه هفته سختی کشید ولی بالاخره راحت شدم، خودشم عادت کرد به شیر گاو ... حرفای مادرشوهر هم سعی کن توجه نکنی، بهش فکر نکن، مطمئن باش خدا جای حق نشسته، تو هم پاداش صبرتو خواهی دید
عزیز دلم روزی هزار مرتبه خدا رو شکر کن که لااقل یه سرپناه بهت داده که ماله خودته جاریت هم بزار اینقد اونجا بشینه خدا رو شکر کن بچه ات سالمه و شوهرت اینقد عرضه داره که برات یه سرپناه جور کرده مادر شوهرت هر چی میگه از حسادتشه
پسرت هم دیگه خدار.وشکر بزرگ شده و کم کم باید از شیر بگیریش اونوقت راحتر جدا میشه و این سختی هم م یگذره کاملاً درکت می کنم چون شرایط تورو دارم ولی خیلی سخت نگیر خوشحال باش که بدون کمک کسی زندگیت رو ساختی و منت کسی رو سرت نیست الان بی منته این حرفها رو بهت می زنن اگر قرار بود پیششون باشی و منت هم به این اضافه بشه که دیگه غیر قابل تحمل بود
بعلاوه خدا رو شکر کن که مامانت هست و پسرت رو میزاری پیشش ، حداقل خیالت ازش راحته. خیلی ها که تنهان و مجبورن بچه چند ماهه رو بزارن مهد.
شاید اگه همسرت ازت تشکر کنه همین که بدونی قدردان زحمت و تلاشت هست حالت خیلی بهتر بشه.
ممنون دوستای خوبم
خدا رو فراموش کرده بودم.

راست میگید خدا خودش کمک میکنه
چقدر خوبه که وقتایی که اینقدر احساس تنهایی میکنیم وجود خدا بهمون آرامش میده
گذر زمان هیچ چیزی را حل نمی کند ماست مالی می کند...
مادر شوهره ینو نگه چی بگه یه ریزه وجدان ندارن عوضی
یه جوابی می دادی دلت خنک شده
بر اساس گزارش رسمی ؛ علم و آزادی و رفاه اینجاست
غیر ما ، در تمام کشورها ، از فساد و گرسنگی غوغاست
سلام دوست گلم. عزیزم می دونم که خیلی تحت فشاری. تو نمی تونی با این همه گرفتاری طرز فکر مادرشوهرتو عوش کنی. به نظر من بهتره به جای اینکه انرژیتو صرف کارها و حرفهای مادرشوهرت بکنی به مدیریت زندگیت برسی. عزیزم وقتی زندگی راحت سپری بشه که دیگه مدیریت کردن نمی خواد. دخل و خرجتو تو یه دفتر بنویس.با این کار می بینی که حساب همه خرجها دستت می یاد. به نی نی خوشگلت فکر کن. نی نی ها عادت دارن گریه کنن و مشکلاتشون رو به این شکل بیان می کنن. اگه از نظر جسمی مشکلی نداشته باشه این حالتش رفع می شه. یه کم صبور باش و همیشه سعی کن رو پای خودت بایستی. امیدوارم موفق باشی گلم
خیلی وقتا بهم گفتن چرا میخندی
بگو ما هم بخندیم ...
اما هرگز نگفتن چرا غصه میخوری
بگو ما هم بخوریم ...!
خدا رو شکر که نی نی داری و نی نی ات سالمه. اینا همش یه مقطعیه. بحرانه و میگذره.
انشاله که نی نی ات همیشه سلامت باشه. مشکلات مخصوصا مشکلات اقتصادی گریبانگیر همه مردمه نه تنها فقط شما.
منفی فکر نکن. به چیزهای مثبت فکر کن تا روی بچه ای که شیر میدی اثر بدی نگذاری.
این استرسها و فکرهای بد به اون هم منتقل میشه ها.
در ضمن به مامانت و خانواده ات هم چیزی نگو چون جبهه میگیرن و شرایط رو بدتر میکنن. منم خواهر ندارم شرایط تو رو درک میکنم.
خدایا به خاطر همه نعمتهایی که بهم دادی ازت ممنونم.
نازی جون من بچه ندارم اما میتونم بفهمم چی میگی سعی کن این فکرا رو بریزی دور چون نی نیت یه مامان سالم وشاو میخواد نه یه مامان افسرده.

میخواستی تو خونه مادر شوهرت بشینی که چی بشه؟که بیشتر رفتاراشون آزارت بده

خدارو شکر کن به خاطر سلامتی نی نیت وخودت وهمسرت وبقیه چیزایی که باتلاش خودتون بدست آوردید نه با منت وکمک دیگران
خدایا دانیالمو به خودت میسپارم
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792