اگه عنتر توکه دختر داییتو میخواستی چرا اومدی با روح روان من بازی کردی ؟ حالا دل من هیچ ... پس خدا و قرانی که قسم خورده بودی چی ؟ که فردا شبش بگی قسم هامو پس میگیرم دختر داییمو میخام .
دختر داییش هم قسم دروغ خورد که ما باهم اصلا حتی از بچگی هیچ رابطه ی بینمون نبوده
ولی پسره گفت بوده
هر دو قسم دروغ خوردن و شکستن
مگه خدا و قران این جوره ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من از حق خودم که هیچ فقط میخوام بدونم منی که این همه پاک و صاف صادق بدم باهاشون
و این دونفر این جور هم منو هم خانوادمو بازی دادن و هر کاری خواستن تو این دوسال با من کردن همین قدر راحت بگذرن برن پی زندگیشون؟؟؟؟
من سر این مسعله به دکتر مراجعه کردم و خون دماغ میشدم از ناراحتی اعصاب تن بدنم میلرزید و با خودم صحبت میکردم دستای خودمو خط خطی میکردم موها خودمو میکندم حتی نفت ریختم رو خودم و خواستم خودمو اتیش بزنم که پسره گفت باشه دیگه بس کن گورمو گم میکنم ازیتت نمیکنم اونوقت اون دختره که کلی بهم چرت پرت گفت بی دلیل فقط میخندید
لطفا سوال نپرسید ... اگرم دوست دارین منو احمق فرض کنین ولی من انتخاب نکردم با همچین کسایی باشم اونا از ریشه نابودم کردن .