درد و دل من درباره بارداری

من یه زن باردارم و یهویی دلم خواست بیام یکم درد و دل کنم ، از وقتی باردار شدم تقریبا نزدیک ۴ ماهه از خونه بیرون نرفتم و اگه رفتم در حد خیلی کم و مختصر داخل ماشین واسه کار ضروری بوده و همیشه روی تختم چون شرایطم بحرانیه، از وقتی فهمیدم باردارم تهوع و ویار اومده سراغم و ارزومه بتونم یه روز راحت غذا بخورم بدون تهوع و بدون اینکه بعدش ترش کنم یا حالم بد شه یا معدم به هم بریزه، کل غذاهایی که عاشقشون بودم به همشون تهوع دارم ، روزا به زور غذا میخورم در حدی که سیر شم ، نارنگی و میوه هاش ترش حالمو بد میکنه ، فست فود که عاشقش بودم الان حتی از جلو مغازش نمیتونم رد شم چون بوشم حالمو بد میکنه ، دلم واسه یه فنجون قهوه ام تنگ شده چون هم واسه معدم هم واسه جنین مضره ، دلم برای باشگاه و ورزش تنگ شده دوست دارم باشگاه برم قبل باشگاه قهوه بخورم بعد شاداب از باشگاه بیام بیرون و از خستگی ورزش له له بزنم ، دلم میخواد یوگا کنم مدیتیشن کنم و شبا راحت به شکم بخوابم ، ارزومه یه روز بیدار شم که نیاز به امپول و قرص نداشته باشم ، از وقتی باردار شدم نه تونستم به زندگیم برسم نه به خونم حتی نمیتونم یه تمیزماری درست انجام بدم به بوی خونم ویار پیدا کردم و بعضی وقتا خود به خود تو خونم از بوی خونه عوق میزنم خودمم نمیدونم چرا ، هعیییییی اینارو میگم نه واسه ناشکری خداروشکر میکنم واسه وجود نی نی اما بارداری واقعا سخته توروخدا اگه بچه میخواید همه اینارو در نظر بگیرید و بدونید چی در انتظارتونه حالا یا کمتر یا بیشتر اما تقریبا همینه شرایط ، مامان های باردار هم لطفا اگه تجربه دارید بهم بگید ممنون میشم