2777
2789

من عاشق یه پسری بودم که الان زن گرفته اون هیچوقت نفهمید که من دوسش دارم 

عشق اون در من رخنه کرده و من ابدا فراموش کنم الان 4ماه گذشته از نامزد کردن اون و من هنوز فراموش نکردم

من مطمئنم جز اون نمی تونم با کسی باشم دلم نمی‌خواد ازدواج کنم چون حتی اگه این کارو کنم مطمئنم دق مرگ میشم همش حس ت میخورمو و اونو تصور میکنم من چه طور کسی رو ببوسم که هیچ حسی بهش ندارم این خودش خیانت نیست که من یکی دیگه رو دوس دارم و با یکی دیگه ازدواج کردم می‌خوام تا ابد با فکرش زندگی کنم و ازدواج نکنم

اشتباه می‌کنی مگه قراره چند بار دیگه زندگی کنی ؟ 

منم حس عاشقی رو چشیدم 

شش ماه تحت درمان روانشناس بودم تا خوب شدم 

دردی در سینه دارم که درمانی ندارد ‌...آواره کوچه و خیابون شدم بابا یک نگاهی بهم بکن تا کی این دوری رو تحمل کنم ؟ نمی‌خوای منو ببینی ؟ نکنه باهام قهری ؟ یک حرفی بزن بابا جیگر دخترت پر خون شده 

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



هر طول مایلی. 

ولی این راهش نیست ،راهش فراموش کردن.

حداقل بهش میگفتی قبل از اینکه زن بگیره، تا جواب رد بهت میداد و الان حس خیانت نداشتی، و میفهمیدی اون که به خاطرش میخوا زندگیتو نابود کنی دوسِت نداره و نمیخوات .و این فقط یه حسِ که داره پر و بال بهش میدی. 

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز