مستقل براشون ظرف و قاشق داشتم
منتهی یه روفرشی براش پهن میکردم
شرطی شده بود
روفروشی رو که مینداختم
مینشست همون قسمت
مامانم همیشه دعوام میکردن
یعنی چی
دیگه نگاه نمیکنی سیر میشه نمیشه
غذاشو خودت بده
منم گوش ندادم
گفتم بزار مستقل بار بیان
قاشقم تا پنج شش سالگی کوچک بر میداشتن
یادم اومد ظرفشونم ربطی به غذا نداشت
کاسه بود
راحتتر بودن غذا بردارن ازش
بعد شد خورش خوری
بعد که یاد گرفتن کامل ،بشقاب پلو خوری
ماشاالله از خودم تمیز تر غذا خور شدن