یکسال نامزد بودیم دوسال هم هست که عقد کردیم
شوهرم شیش ماه پیش بهم گفت با خانوادم حرف زدم جهیزیه رو آماده کن خونه آماده هست
ما هم عجله ای همه ی وسیله ها رو خریدیم و همه چی به عهده ما بود خانوادم تحت فشار بدی افتادن
الآنم خونه ما شبیه انباری شده آنقدر که اساس توشه
مادر شوهرم دقیقه نود گفت خونه دست مستجره و باید فروخته بشه و مناسب عروس نیست
منم با مشاور صحبت کردم و گفت خانواده ها باید با هم جدی صحبت کنن و خودت هم با شوهرت صحبت کنی
مشاور گفت یا خونه رهن کنن یا خونه بخرن یا همین خونه رو بزارن بریم زندگی کنین
اینم که من میخوام برم خونمون بخاطر دخالت خانواده هاست توی زندگیم و بی سیاستی شوهرم
تا اینکه ما باهاشون صحبت کردیم .....