بچه ها دارم عشق ممنوع رو دوباره میبینم ولی تقریبا چیزی یادم نیس لطفا اسپوسل نکنید
دلم برا جمیله خیلی میسوزه درسته عقده ای بازی در میاره ولی چرا هیچکس محلش نمیزاره همه باهم دوستن ولی کسی اینو حساب نمیکنه ، باباشم که یه جور خودشیرینی نهالو میکنه آدم زورش میاد بگو تو برو به دختر خودت اینجور رفتار کن آقا سلیمان ، نمیخواد برا نهال لوس بازی در بیاری هی دخترم دخترم کنی، بیچاره جمیله
اون جا که نهال اینا با بشیر رفتن خونه عمه برا تفریح ،جمیله گریه میکرد آقا سلیمان هم بردش پیش فامیلاشون آخ قلبم دو تیکه شد
دختره نوجوونه دل داره ولی نهال آرزوهاشو زندگی میکنه همه بهش توجه میکنن دوسش دارن این بدبختم تنها مونده با حسرت