نمیدونم مشکل از منه یا نه اما جالبه عقده هنوز و من هرچی میرم خونه مادر شوهرم اونجاست صبح برم اونجاست ظهر اونجاست شب اونجاست گاهی دلم میخاد میرم تنها باشم اما همش حتی شوهرش نباشه این اونجاست من بخاطر بچه هام مجبورم بیشتر برم تازگی اما اون همش اونجاست از روزی که عقد کردن ار 7 روز هفته 6 روز خونه مادر شوهرم
این داستان حسادت های جاری بزرگه
چه ازاری بهت میرسونه؟
جای شمارو تنگ نمیکنه که عزیزم
طبیعیه تو دوران نامزدی خونه مادرشوهر باشن بیشتر
خوب خونه شما که نیومده دوست نداری نرو خونه مادرشوهرت اختیار اون که دست تو نیست
اولش همینه دیگه
کاری بکن نداره شایدم اشکال از منه هرچی میرم اونجاست طبقه جدا هم دارن اما اون همش طبقه مادزشوهزمه.. دلم میخاد گاهی خودم باشم اونجا من اگر یه روز درمیون یه ربع برم اونم همش اونجاست
اگه اهل تیکه انداختن واذیته که بی محلی راهشه انگار که وجود ندارد اما اگه دختر خوبیه بهترین راه دوستی باهاشه
منظورم با شما نیست استارتر جان....
ولی جاری منم ،هی به جاری کوچیکه گیر داد چرا همه اش خونه مادرشوهرمونی، پولاشون و خرج خورد و خوراک تو میکنن🙄
در صورتی که خودش هرررررر روز خونه مادرشوهرمون بود، با اومدن جاری جدید انگار جاش تنگ شد و سرویس دهی بهش کمتر🤪
اوووونقدر حسودی کرد و پشت بیچاره حرف زد تا طلاقش دادن😵💫😵💫😵💫😵💫😵💫😵💫
خوب شما بچه هاتو میندازی سر مادر شوهرت اونم یه نفره میاد سر میزنه زحمت اون خیلی کمتره
ینی چی میخام تنها باشم
خونه بقیه ب شما چ
تو مهمونی اونم مهمونی :/
بحق چیزای نشنیده
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز