اول بگم من اصلا آدم حسودی نیستم همیشه اتفاقا خوب ادمارو خواستم حالا جاریم امشب به کل فامیل زنگ زده بود که یهو ما میخوایم مهاجرت کنیم آمریکا و فردا مهمونی خداحافظی مونه بماند که همه شوکه شده بودن..
اما دلم برای خودم میسوزه که یه شوهر بسیار بد اخلاق دارم بخاطرش آرزو به دل یه بچه موندم و جاریم سه تا بچه بامزه داره.. اون تو چشم همه بهتره عزیزتره.. امروز داشتم فکر میکردم کاش میتونستم یکم شبیه جاریم باشم زیبا،لوند و..
آرزوی هیچ چیز به دلش نمونده کاش یکمم خدا به من نگاه میکرد چه چقد هر روز زندگیم سخت میگذره..