ی رمانی خوندم اسم پسره مهبد ازدواج کردن خیلی عاشق هم هستن مادر شوهر با دختر لجه و وقتی برادر شوهش میمیره زن برادرشو بزور عقد مهبد میکن حالا زن برادر و مادر شوهره از این دختره بدشون میاد چند تا مرد میفرستن ب دختره تجاوز میکنه دختره هم ک حاملس پسره بعدا سرطان خون میگیره