من اولین بار تو خوابگاه بهم گفتند خوشگلی و الان بعد بیش از ۲۰ سال فهمیدم علت خیلی از مشکلات بچگیم حسادت اطرافیان بخاطر این بوده که یه کوچولو از اونا زیباتر بودم(خیلی هم زیبا نیستم)
تازه شوهرمم بهم هیچ وقت نگفت خوشگلی چون می خواست عیبای خودش رو با کممحلی به من بپوشونه و خودش رو بزرگ و خاص جلوه بده
زیبایی که خیرشو نبینی و هزار جا باعث دردسرت بشه به چه درد می خوره
البته خدا رو شاکرم ولی از بنده هاش بد جوری دلگیرم چه بغضا و اشکایی که روزهای متوالی وجودم رو خورد
خیلی جاها هم لخاطرش شغلم رو از دست دادم چون یا یه نامردی که نخشو نگرفتم زیرابم رو زد یا دیگرانی که فکر می کردند من ممکنه موقعیت و محبوبیتی پیدا کنم و جاشونو تنگ کنم