2777
2789
عنوان

خیلی نگرانم

17 بازدید | 3 پست

سلام 

من چند وقت پیش با شوهرم تصمیم گرفتیم که من چند وقتی برم پیش پدر و مادرم و بگم به خاطر مسائلی می‌خوام از شوهرم طلاق بگیرم

یه چند وقت که اونجا بودم خیلی عصبانی بودم و اصلا به شوهرم زنگ میزدم تقریبا بیست روز خونه خودم نبودم تا دو روز پیش که اومدم خونه خودم و خیلی دلم براش تنگ شده و می‌خوام بگم بیا به خاطر آینده بچمون از هم جدا نشیم

اما وقتی رسیدم خونه بوی عطر و عود کل خونه رو گرفته بود 

و شمع و بادکنک بود

نمیدونستم برای چیه

بعد اتفاقی که داشتم وسایل رو میچیدم توی یکی از کشو ها نوار بهداشتی و کاندوم دیدم 

به شوهرم شک کردم 

به نظرتون شکم طبیعیه؟

به شوهرم هم تا حالا زنگ نزدم که اومدم

دارم دیوونه میشم 

یه حرفی بزنین آروم شم

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


عزیزم ب نظرم باید واقعیت رو ببینی این چیزایی ک دیدی طبیعیه ک شک کنی اما ب نظرم نگو بهش و ب روی خودت نیار فعلا و ازش یه اتوی محکم بگیر ک مدرکی باشه مبنی بر خیانت میدونم خیلی سخته ولی منطقی ترین کاره اگه یه وقت خواستی جدا شی بتونی متحمش کنی 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز