تو تاپیک قبلی گفتم که جشن جهاز برونمه بالاخره گذشت ولی چه گذشتنی بخدا دق خوردم اول اینکه مامانم مامان بزرگم خاله هام و زن دایی هام امده بودن طرف دامادم چند نفری بودن جهازم خیلی کم بود در حد چند تا کارتن بود خیلی چیزام نداشتم خیلی حس بدیه خیلی خجالت کشیدم😞 این به کنار… مامانم و خانوادش از اول مراسم که بزن برقص شد کل وسایل باز کردن حتی اجازه ندادن من دست بزنم همه چی رو بدون نظر من چیدن حتی لباسامو چیزی ام میگفتم مامانم سریع تو جمع حمله میکرد بهم چند بار جلو همه گفت دهنت ببند. خیلی دلم شکسته الانم با دعوا برگشتیم خونه و میگه لیاقت محبت نداری و این چیزا خیلی باهام دعوا کرد خب منم عروس بودم ذوق داشتم نظر بدم و وسایلم ببینم حتی نذاشتن نظر بدم
خیلی دلم ازش گرفته که طرف من نگرفت و اونجور کرد دوس دارم زودتر برم خونه خودم راحت شم😭😭😭