همین کارو میکنم عزیزم با خونواده میرم
اولش میخواستم همین کارو کنم دیدم ب مامانش ۵ تا النگو گرفته با گردنبند منه بدبخت ۵ ماهه عقدم دوتا النگو خیلی ظریف دارم حداقل میگرفت ب من.
دیدم اینجوره منو آدم حساب نمیکنه با اوم نمیرم با خونواده میرم
یارو معلومه چکاریه... زرنگ هفت خط... صد تومن جهاز بخر... با صد تومن تفم کف دست ادم نمندازن... اسی بیچاره با ی جهاز کم و ناقص بره سر زندگیش فردا همین خانواده شوهر میگن این هچی نداشت... دیگه نمیگن پولا رو داده پسر ما... حالا که شوهر اسی طلا برا ننش خریده خب پول سزمایه رو هم از خانوادش بگیره... نه که زنشو هچی حساب نکن پولاشم تیغ بزنه
اینم بگم دوتا النگو دارم تو این ۵ ماه عقد اونم ظریف میگم فاکتور طلاهارو بده نمیده میگه ن بابا چیکارکنی
میگم مگه واسه من نیس؟ اینا هدیه واسه من میگه آره خب
میگم اصلا بندازم دور نباید بپرسی چیکارکردی گفت خیر باید منو درجریان بزاری هرکای کنی ولی خودش درجریان نمیزاره
اره همینجوری میگم بهش میگم بابام اجازه نمیده بریم تهران میگن خودمون میخریم.
حتی ب بابام گفتم گفت نمیخواد از همینجا میگیریم اون واسه خودشو بگیره ماهم واسه خودمونو میگیریم.
ن
بابام حتی ب نامزدم گفته بود تو واسه خودتو برو بگیر ماهم واسه خودمونو میگیریم ت
نامزدم بهم گفت بابات انگاری بهم اعتماد نداره مخ بابامو بزن بریم از اونجا بگیریم ب نفع خودمونه منم میگفتم باشه
النگوهات از دستت بکن صبح... بنداز دست مادرت... بگو دست مادرم امن تره... به شوهرتم بگو هر وقت طلاها رو از ذست مادرت کندی منم النگوها رو از مادرم پس میگیرم... اگه قراره مادرت پس نده پس این دوتا النگو هم مال مادر من
بگو باشه حتما انگار از پشت کوه اومدیم که دوماد بره برامون جهیزیه بخره بعدم همه جا چو بندازن خودمون جهازشو خریدیم اینا یه قاشقم به دخترشون ندادن.
فردا محکم حرفتو بزن بگو مامان بابام میگن نه خودمون میخریم
