خیلی تنگ شده ولی یک ماهه باهاش حرف نزدم دوسش داشتم میگفتم همه برن ولی اون بمونه همه موندن اون رفت هرجا هست خوشبخت باشه ولی کاش ...
هعی
درک که نه
چون اگه بیشتر از دوروز باهاش حرف نزنم دق میکنم
ولی میفهمم دلتنگیت رو..
منم دلم براش تنگ شده
اما اون هیچ جوره نمیتونه هر وقت که من دلتنگشم باشه
مشکل زیاد داره تو زندگیش
دوست هاش ام خیلی آزارش دادن
و بخاطر این اون به یه بی تفاوتی و خنثی بودنه خاصی رسیده که آزارم میده
رفتارش آزار دهدهندست... مثلن میگه خوبی
میگم مهم نیست
میگه باش
اصلن این نیست که براش مهم باشه یخورده بیشتر پیگیری کنه
یا پیام که میده من نهایت دو ساعت بعد جواب بدم میگم منتظرش نذارم نگران نشه
ولی اون گاها حتی شده دو هفته ام خبری ازش نشده
این بی تفاوتی هاش اذیتم میکنه
من اولین تجربه دوستی صمیمیم بود ولی برای اون انگار من مثه همه کسایی هستم که اذیتش کردن
برای دردل امشب دلم گرفته من دانشجو هستم اونم دانشجو بود دوست بودیم ولی معمولی وقتی یه شهر دانشگاه قبول شدیم اومد نزدیک شد نزدیکتر و.. منم تو شهر غریب بدون دوست بدون پدر مادر خدا بود و اون وابسته اش شدم خدایی دوسش هم داشتم خیابونا پارک‌ها و.. همشون یه ردپایی از منو اون دارن ولی کم کم همه چی بهم ریخت دوست داشتم باشه رفیق بدیهام خوشیهام ولی نموند امسال دوباره کنکور داد باهاش موندم با اینکه بیرون نمیتونست بیاد مثل قبل ولی بودم همه جور سعی میکردم باشم از کتاب بگیر تا گریه ها و غم هاش ولی قسمت دردناکش اینه حتی نمیدونم چی قبول شده
از منم اون دانشجو پزشکیه
متاسفانه دچار سرطان ام هست بمیرم براش
واسه اینه که میگم درگیری هاش زیاده
خیلی دوستش دارم خیییییلییی
عمیق، خواهرانه، خالصانه..
اونم همیشه میگه
یا اینکه اگه رفتار هاشو بهش گوشزد کنم میگه دیگه تکرارش نمیکنم..
اما باز این نبودن هاش، این بی تفاوتی هاش
واقعن اذیتم میکنه
من عجووووللللل اون بشدت صبور
من هیچوقت دلم برا دوستام تنگ نمیشه برامم مهم نیستن ولی یکی بود که خیلی مهم بود و دیگه نیست بقیشونم مهم نیستن.
من چی بگم ک 3 سال دیگ نیست :)
دل منم براش تنگ شد
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز