بیشتر آشپزی کن تا دستت به آشپزی عادت کنه من اصلا خونه بابام غذا نمیپختم خیلی اذیت میشدم قشنگ ۵ساعت تو آشپزخونه بودم تا یه وعده بپزم
من سه ماه اول ازدواج غذاهام بد بودن فقط چون تازه داشتم چیزایی که پیش مامانن دیده بودمو اجرا میکردم
و تو لون سه ماه اصلا یکبار هم شوهرم غر نزد
ایرادای غذامو میگفت من دفعه بعد بیشتر به اون مورد توجه میکردم درستش میکردم
و غذامو با اشتیاق میخورد همین باعث شده بود زود یاد بگیرم آشپزی رو
بعد اون سه ماه هیچوقت غذاهام بد نبودن
چرا آخه باید غر یا داد بزنه زندگی زن وشوهر باید سرشار از عشق ومحبت باشه مگه خانم خونه دوست داره غذاش خراب شه ؟نه دیگه همه ی زحمتهاشو کشید یه اتفاقی افتاد غذا اینجوری شده مرد هم باید درک کنه وبه روی همسرش نیاره و با لبخند بگذره و کام همسرشو وخودشو تلخ نکنه ووباذگفتن عزیزم فدای سرت عشق بورزه به عشقش وشریک زندگیش
من شوهرم به روم می آورد وقتی غذاهای بد میشد همیشه ایراد می آورد خیلی ناراحت میشدم مثلا میگفت رفتم خونه فلانی غذاش خیلی خوشمزه بود تو بلد نیستی غذا درست کنی.در صورتی که از اینو اون می‌پرسیدم که چی میریزم تو غذاهاشون که خوشمزه بشه هر کاری میکردم ایراد می آورد
