من با دارو باردار میشدم وقتی ک 2 تا سقط و یه زایمان کردم آخرش دوقلوهامم مردن
وقتی بعد دوقلوهامم سقط کردن
اطرافیان با حرفاشون منو سوزوندن یکیش گفت خودش بچه هاشو میکشه
یکی گفت تو ک بچه بت نمیمونه چرا حامله میشی
یکی گفت یه چند تا دیگه بکشه استاد تر بشه
خیلی جگرم سوخت از ته دلم سوختم
اونروزا افسردگی عود کرد روز شهادت امام رضا خیلی پای تلویزیون گریه کردم امام رضا رو جون جوادش قسم دادم یه بچ بهم ده بدون دوا درمون اسمشو بذارم رضا
بعد دوهفته بیبیچک مثبت شد دوهفته ب ولادت آقا سید علیرضا ی من بدنیا اومد