عزیزم والا ما ده ساله ازدواج کردیم من واقعا دیگه بریده بودم خسته روحی شدید ولی تو این سالها خیلی تلاش کردم از کتاب و مشاور و خودم اخلاقم جوریه که خیلی مطالبو زیر ورو میکنم یجورایی متوجه شدم اختلال خودشیفته داره یعنی مطمئن شده بودم ولی رفتم مشاوره و بعد چن جلسه باهم رفتیم و واقعیتش من همه اخلاقاشو به مشاور گفتم چه خوب چه بد وقتی دیدش تشخیصش اختلال شخصیت وسواس و کنترلگر بود یخرده دلم آروم شد کمی حرف زد والا خودمم نمیدونم میگم دیگه حس میکنم خدا دیگه به دادم رسیدم خودمم اخلاقامو کنترل کردم و اینکه رو بچمون خیلی حساسه دید داره بدجور ضربه میخوره تو دوستاشم دیده بود که بچش آسیب دیده خیلی بهتر شد خداروشکر از خدای بزرگ میخوام دل شما روهم آروم کنه و براه بیارتش باز اگه خواستین خصوصی پیام بدین کمکی از دستم بیاد حتما انجام میدم