مادرشوهر من یه ماره هفت خطیه بیا و ببین
۷۸ سالشه یه جووووری خودشو میزنه به موش مردگی حالم ازش بهم میخوره
یه روز خودشو میزنه به دیوونگی و آلزایمر یه روز خودشو میزنه به فلجی
شب و نصف شب شوهر منو از خونه میکشه بیرون به بهونه مریضی
خلاصه بخاطرش هرشب خونم جنگه
خیر نبینه الهی