خیلی جاها از عزت نفسم بخاطر شوهرم کذشتم خیلی منت کشی کردم از خیانتهاش گذشتم هزار نفر واسطه گذاشتم به هر سازی که خواست رقصیدم حتا با پوسی امام رفتم و هزارتا چله گرفتم تا بلکه ادم بشه وعین ادمها زندگی کنم
و الانم مثل هر بار وقتی قهر میکنه شب نمیاد خونه و اصلا جواب تلفنهامو رو نمیده
و همه میفهمن از پس موضوع کشش میده و تحویل نمیگره
کسانی که شوهر عین ادم داره که وقتی قهر کنن نمیرن پیش بقیه بدیشون بگه یا شب نمیخابن بیرون واقعا خوشبحالشون
من شوهرم ابرومو برده