بیاین از بدبختیامون بگیم دردودل کنیم

خسته شدم دیگ از جنگیدن برا یک ساعت درس خوندن

با هزار بدبختی شوهره رو بردم مشاوره تهش مشاور بهم گفت یا طلاق بگیر تحمل کن شوهرت همکاری نمیکنه برای مشاوره بایا نوضعیتی که میبینم بهتره دیگه نیاین چون تغییری ایجاد نمیشه ....

مشاوره تو این سه چهار سال تنها نور امیدم بود

یه تو سری خورم ک باید هر روز تحقیرهای برادرو بشنوم و به روی خودم‌نیارم ک چیزی شنیدم. ب جز قرض هیچی ندارم. میخوام خودکشی کنم‌میترسم بمیرم چون دوس ندارم بمیرم دوست دارم ی مدت هیچ صدایی هیچ حرفی هیچی نشنوم و بخوابم اروم. پدر ندارم و هر لحظه‌نگرانم‌مادرمو از دست بدم. از تنهایی‌میترسم از اینکه ی روز رضا تنهام بزاره میترسم چون همه ناراحتیامو ب اون میگم. از اینکه هر روز پس رفت میکنم ناراحتم. هی 😔😔😔

از کجا میدونی بقیه خوشبختن؟

جاریم همسایمه،دیوار به دیوار

انقدر شوهرش هواشو داره،رمانتیکه تو جمع، میلیون میایون خرج میکنه براش،باشگاه و همه جا هم میره

من تا همین به ماه پیش فک میکردم خوشبخت ترینه.تا اینکه جاریم قهر مرد و گفت با دخترداییم بهم خیانت میکنه چند ساله.من هی میریختم تو خودم.بخاطر ۳ تا بچم.حالا فهمیدم قرار گذاشتن منو طلاق بده با اون ازدواج کنه

عزیزم اونجا اول خونه ی تو هست مرز تعیین کن از این به بعد جمعه ها بیاین سر شام اعلام کن غیر اون روز ها اومدن بی رودربایستی بدو ورود بگو امروز که جمعه نیست چرا اومدین؟ با خودشون هم بد رفتاری کن بچه هاشونم دعوا کن که ساکت باشن به داداشتم زنگ بزن بگو بیا زن وبچه اتو ببر هیچ اشکالی نداره آدم نفهم رو باید باهاش اینطور برخورد کرد

من هدفون دارم البته از اون‌معمولیاست خواستی برات بفرستم. 

ی بار یکیشون هرکار کرد نرفتم باهاش بیرون تا ساعت چهار شب مامان بابام داشتن سرم جیغ میزدن داد میزدن دعوا میکردن 

آدمی که پدر مادرش اینجوری باشند نمیتونه برا خودش مرز بکشه

فک می‌کنی تو این سه سال کم خودمو به آب و آتیش زدم؟کم حرف زدم 

به خاطر همیناس که از پا در اومد

ی راه برام مونده سنتی ازدواج کنم درس بخونم پزشکی آوردم طلاق بگیرم اونجا با کسی که به من میخوره ازدواج کنم

نه ممنون میخرم 🙂

باید بری مشاوره 

یه اتاق ندارین؟ بری توش در رو قفل کنی؟

عزیزم تو زندگیت مشکل داری درسته ولی فکر میکنی بری وارد زندگی یه نفر دیگه بشی از امکاناتش استفاده کنی پزشکی قبول بشی طلاق بگیری و زندگی اونو خراب کنی زندگی تو خوب پیش میره؟اون آدم گناهش چیه؟دوست داری یکی خدای نکرده با همین فکر بیاد خواستگاری تو؟و ازت سو استفاده کنه؟

سنتی با یه ادم خوب ازدواج‌کن درستم بخون فکر طلاقم نباش از الان. شوهر خوب باشه چرا بعد اینکه ب ی جایی برسی طلاق بگیری زندگیتو بهتر میسازی. کاملاهم درکت میکنم چی میگی ک نمیزارن بخونی مثل خودمی ک مثل کوزت هستم تو خونه و درنهایت میگن هیچی نشدی 

الان قبل درس خوندن ب یک سال نیاز دارم یک سال که برم پیش روانپزشک شایدم برم تیمارستان چون دیوانه شدم حس میکنم عصبیم تازگیا برا کوچک ترین چیز گریه میکنم انقد که همه کلافه میشن با همه دعوا دارم مثلاً به بابام میگم تو چرا گفتی رنگ زرد بهت میاد دلم میخواد تموم وسایل خونمون بشکنم داعم دارم دندونامو رو هم فشار میدم و پاهامو رو زمین پاهامو محکم انقد میکوبم زمین که از هوش میرم مثل افسرده ها شدم دیگ هیچ چیز برام شیرین نیست به همه شک دارم از همه بدم میاد با همه دوستام قطع ارتباطم اگر یکیشون زنگ بزنه جواب بدم از خودم اعصبانی میشم و سردرد میگیرم و از صبح تا شب فقط دارم به کینه نسبت به همه فکر میکنم 

بازم بگم ؟

آره حتما باید برم ولی اونم یک سال بهشون میگم

چرا اتاق زیاد داریم رفتم قفلم کردم نشده

دیگ هیچی جز پزشکی برام مهم نیست 🙁

اونی که به من میخوره سنتی نمیاد خواستگاری 

من ی دید دیگه ای به جهان دارم دید من با دید خانواده ام فرق داره تا الان هرکس اومده خواستگاریم به خاطر خانواده ام اومده چون خانواده امو می‌شناخته آدمای خوبین گفتن دخترشونم حتما مثل خودشون خوبه 

خدارو شکر دیگ مثل کوزت نیستم به منم نمیگن هیچی نشدی 🥲