هنوز ی دو هفته اس عقد کردم
مادرشوهرم پیره انگار زیاد ازمن انتظار کلفتی داره
گف پشتم درد میکرد خیلی نمیتونم راه هم برم
بعد گف اگ نزدیک بودی بعضی وقتا میفرستادم دنبالت بیایی غذا درس کنی
این در حالیه ک با جاریم تو یک ساختمان زندگی میکنه. چرا جاریمو نمیاره ولی بمنی ک هنوز از راه نرسیده انتظار کلفتی داره🤔
یا اون شبی ک مهمون کرده بودن مارو رفتم اشپزخونه کمک خاهرشوهرام. اخر سر ک اومدم نشستم ب خاهر شوهرم پرسید عروس کمکتون کرد یانه!
چیکار کنم؟