زنگ میزنه از شوهر و خونواده ی شوهرش میگه
یا وقتایی ک باهاشون قهره
الان میخواد بره پیکر تراشی کنه به مامانم گفته
به هیچکی نگی ( حتی من )
حالا دوستمم خبر داره
این وسط فقط منم که غریبه شدم
انقد ازش بدم اومده
وقتایی که کار داره حمالش هست بچشو نگه داره
وقت شادی هاش من میشم هفت پشت غریبه
حتی یادمه پارسال مغازه زدن موقع افتتاحیه ش منو نگفت