دخترمنم دقیقا همینه
ازش حرف بکش بگو کسی اذیتت میکنه چیزی میگه اگ دوس نداره نفرستش
منم اولش با شوق رفت بعداضطراباش شروع شد میگفت نمیرم
همش پرس و جو کردم ببینم چی شده.یبار یکم دیر سراغش رفتم ترسیده بود از اون روز اینجور شد.بعد ک معلمش یلحظه تنهاشون گذاشت وحشت کرده بود هی میپرسید کجا رفت
خانمهای گروه الان میگن باید بره
وگرنه دیگه اجتماعی نمیشه
وگرنه هیجی یاد نمیگیره
سخت نگیرید تو رو خدا
خودمو جای دخترت گذاشتم
جیغ بزنم نمی خوام بمونم از شب قبل گریه کنم منو نذار
بعد ب زور منو رها کنن تو پیش دبستانی
ببخشید حس بچه رها شده تو پرورشگاه رو گرفتم
بعضی بچه ها نمیگن خاله هوشون دعوا میکنن یا تهدید یا ممکن یه بچه دیگه رو دعوا کرده باشن بچه شما ترسیده باشه
یا یکار کرده از دید خودش اشتباه و فک میکنه اگر کسی بفهمه چقدر بده پس نمیتواد بره تو غالب داستان بگید بچه بودید اینجوری شده بود بعد بگی تو جای من بودی چکار میکردی ببین چی میگه یا بگو بابا بد اخلاق میشه چجوری میشه مامان چجوری ؟مامان بزرگ چجوری؟بعد خاله مهد چجوری ؟ و ..
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز