مامانا سایت بیاید دخترم از مهد می‌ترسه خیلی😭

1. اون روانشناسی که بهت گفته حتی اگر گریه میکنه باز هم ببرش، چندان عقل درست و حسابی نداره 

2. ببین نمیتونی با احتمال چیزی رو حل کنی پس سفت و سخت دنبال دلیل باشی، شما احتمال میدی بابت روحیه کنترلگرش باشه، اما این ی احتماله و تا مطمئن مشی نمیتونی مشکل رو حل کنی 

3. فک کنم ی جایی گفتی ی هفته رفت، خوب بود و یهو دیگه دوست نداشت، خب قطعا ی اتفاقی افتاده که باعث اذیتش شده 

4. حست بچه ت رو بشناس اینطوری خیلی بهتر میتونی متوجه ریشه مشکلش بشی، استرس داره؟  می‌ترسه؟ خاجلت میکشه؟ دوست نداره؟ از محیط عصبی میشه؟ 

شما تا الانم توجه شدی بابت ی حس بد و منفی دلش نمیخواد بره مهد و این گام اوله، گام به گام جلو برو ببین مشکل چیه 

مشخصا بچه با زبون خودش نمیاد مشکل رو بگه پس میتونی توو بازی و... ازش بپرسی یا توو بازی بهش یاد بدی چطور میتونه مشکلش رو بگه 

بچه ها توو تین سن مهارت کلامی آنچنان خوبی ندارن، نمیتونن راحت مشکل رو بیان کنن پس شما باید با مهارت جواب رو از بگیری

معلومه که کلاس اول رفتم 

دو هفته مامانم پشت پنجره کلاسمون رو تماشا میکرد

دقیقا منم چندروز پسرم بردم مهد دیدم هیچ چیز خاصی یاد نمیدن فقط بیست تا بچه باید برن تو یه اتاق به نظرم بچه تو اون سن قانون نمی‌فهمه همون پیش دبستانی کافیه برای آشنایی با مدرسه بچه تو این سن نه تهش یه کلاسی چیزی باید بره

این اضطراب تو پیش دبستانی طبیعیه ولی باید به شیوه ی درست مرتفع بشه 

خب این بچه باید بین بچه ها باشه تا اون ترسش از بین بره ولی اینکه اون مهد روانشناس نداره خیلی سخت میشه کارت 

اتفاقا اضطراب بچه اسی اصلا طبیعی نیست اینکه از شب قبلش از غذا بیوفته و گریه و التماس کنه طبیعی نیس

ماهم گریه میکردیم ولی دیگه بعد دوروز تموم بود 

فک نمیکنم ماجرا این باشه، چون بچه ها هرچقدر هم حسادت کنن، بازی میکنن 

چون بازی تنها راه برقراری ارتباطشون هست، ممکنه توو بازی بابت حسادت دعوا کنن قهر کنن اما هرگز بچه بابت حسادت از بازی نمیگذره 

ریشه این ماجرا حسادت نیست شاید خودش رو در قالب حسادت نشون بده اما شما بگرد دنبال ریشه 

این روانی بوده ،باید راهکار میداد بهت

خود مهد روانشناس نداره؟

پیش دبستانی هست یا مهدکودک؟

نظر شما هم درسته 

ولی از طرفی سال بعد یک سال بزرگ تر میشه، شاید بهتر بتونه خودش رو وفق بده، نمیدونم شایدم نظرم درست نباشه و راجع به دخترک ایشون حتی عکس عمل کنه، شاید بهتر باشه از حالا عادت کنه... 

احتمالا میخواد مامانش تسلیم بشه 

من مخالف به زور بردنم ،باید دنبال راهکار باشه و با ترفند و بازی ببرتش وگرنه اگه بخواد به حرفش گوش بده سال دیگه هم وضعیت همینه 

ببین بهش انگیزه بده بگو اونجا یه عالمه دوست می‌تونه پیدا کنه به معلمش بسپار تحویلش بگیره خودت براش از مدرسه رفتن بگو که فلانی هم می‌ره پسر من هم میخواد درس بخونه واز این چیزا شاید حس بهتری بگیره مثلاً پسر من میبینم دخترخاله می‌ره اینم خیلی دوست داره زودتر بره