خیلی کینه ای امم....
اصلا هم فرق نداره طرف مقابلم کیه
ی زنگ زدم ب دوست پسرم گعتم میتونی منو فلان جا برسونی گف ماشین بردم کارواش ی نیم ساعت دیگ میتونم بیام
گفتم ن دیر میشه
بعد ی بار جوری سد ک من برسونمش کینه ب دل گرفتم اصلا زبونم نمیچرخید ک بگم بیا برسونمت
یا مثلا مادرم برام ی مناسبت چیزی نگرف کینه ب دل گرفتم اصلا نمیتونستم براس مثلا روز مادر چیزی بخرم
کینه شتری هااااا حتی کوچکترین چیزا ....اهل انتقام نیستم اما هر قدم مثبتی بخام برای اون فرد بردارم یاد رفتارش میفتم و نمیکنم
برعکس من
نه تو کار خوبو میکنی ن من
میانش خوبه
عوضش صداقت داری😁😁🤣🤣🤣
همین خوبه والا شما ها همیشه عزیزیت پیش همه
خیلی هم خوب نیس من الان با مادرم یکم بگو مگو داشتیم بعد مثلا میخام برم ببینم مسکلش چیه اگ حال روحیش توب نیس کمکش کنم
ولی دوسال پیش یادمه ی سب خیلی حالم بد بود رفتم حرف بزنم باهاس خالی سمی ربع حرف زدیم پاشد رف رسما حس اضافی بودن کردم
ی بارم کلی پیام دادمش ک اره من حالم خوب سر ی موضوعی و... براش اهمیت نداشت اصلا
الان اینجوری ام من براش مهم نیستم چرا اون برام مهم باسه ی هفته دارم با خودم کلنجار میرم اما نمیتونم !
ولی عوضش مثلا با داداسم رابطم خیلییی خوبه هیچ بدی تو عمرم ندیدم ازش هیجی کم نمیزارم براس یعنی مثلا در حدی ک میرم مثلا سیب زمینی سرخ میکنم همینجوری برا اونم میزارم کنار از گلوم پایین نمیره هیچی اگ براش نزارم کنار خیلی بهش اهمیت میدم چون اونم همینجوریه برام ولی اگ کسی بدی کنه بهم اصلا فرق نداره کیه کینه شتری میگیرم ازش
