پدرشوهرم خارج از شهر یه طویله مانند ساخته نگهبان اینا گرفته چند نفر بعد اونجا چندتا گوسفند گذاشته پرورش میدن واسه قربونی و مصرف در طول سال
بعد قبل عید مم یه پس اندازی داشتم یه بخشش رو طلا خریدم یه بخشش رو شوهرم گفت بده گوسفند لچه و بز بچه بخر بزرگ بشه سود کنی
ولی به کسی نگو مال توعه شاید جاری ها ناراحت بشن
و الان کسی نمیدونه مال منن
۷ ۸ تا بودن یکی دوتاش مرد و الان بقیه بزرگ شدن همه هم ماده هستن و وقت حامله شدن هست و بعد عید زایمان میکنن
امروز فهمیدم شوهرم یکیش رو به رفیقش زیر قیمت با چک داده بدون اجازه من
و الان با خنده میگفت
اونقدر ناراحت شدم حد نداره
چقدر شوهرم عوضیه
دیگه میخوام قهر کنم بگم هیچ کدوم رو نمیخوام دزد حرام خور