فردا من شاید بخام در ماه یکبار داداشم دعوت کنم یا گاهی برم بش سر بزنم قرار نیست چون زن گرفته قطع ارتباط کنیم داداشم همش خونه ماست ناهار و شام اینجاست بخدا من چند سالشه براش مادری کردم درسته وظیفمه ولی اینا باید جبران بشه والا منم خواهر شوهر دارم شوهرم چه من برم چه نرم میره خونه خواهرش لباس برا بچها خواهرش میگیره من چی بگم ؟بگم نخر بگم خواهرتو نخا به این حرفا خودمو از چشمش میندازم
میدونم خودمون هم یکی از عروسامون مثل عروس شما بود هفت سال با داداشم دوست بود خودش میدونست داداشم هیچی نداره عروسمون گفت من هیچی نمیخوام فقط باهم ازدواج کنیم بعد با داداشم فرار کرد الان ده ساله عروسمون شده خون همه رو تو کاسه کرده داداشم از هفت صبح میره تا 9شب کار میکنه تو خونه چیزی کم باشه آبرمون میبره زنگ میزنه داداشام خواهرام میگه از گشنگی داریم میمیریم به خدا خرج خورد خورکاشو داداش کوچیکم میده خرج مدرسه لباساشونو خواهرم میده داداشم میگه من گفتم میخوامش شما چرا جلوی منو نگرفتید الان ما رو مقصر میدونه
چهار از عمرش پول خرج کرده چیکار کرده کار خاصی کرده خواستگار کجا بود اومده گفت فلانی اومده خواستگاریم مادر پسره شوینده ابرو براش نداشته گفته من عمرا به پسرم تورو نمی‌دم داداش منم وقت گذاشته کادو خریده چند بار رفته خواستگاریش خرجش داده این کمه
مگه ما فراهم نکردیم از هرچی خودش خاست خرید طلا لباس کفش لوازم آرایشی لباس زیر ما حرفی نزدیک وظیفه بود بخریم منت ندارع ولی بعضی از خواسته اش شدنی نیست شما هم بجای اینکه بیای عقدتو اینجا خالی کنی اول بخون بعد نظر بده من نمی‌گم دختر مردم باید کلفت خانواده من بشه ولی وقتی خونه بابات پراید سوار میشی بعد از نامزدان که هم سطح خودته انگار ماشین دو میلیاردی داری واقعا ته ندید و پدید بودنه
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
42 ثانیه پیش
42 ثانیه پیش
42 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز