عاقبت چندنفر جلو چشمم بوده و ماها که ازبیرون رفتار شماهارو میبینیم غیر عادی بودنتون و میفهمیم شماها خودتون و خوب میدونید زن دایی بابام تو دستشویی زندگی میکنه کلا بچه هاو شوهر خدابیامرزش مراعات کردن شاید خوب بشه الان پیر شده بدترشده دهن نوه هارو هم سرویس کرده بچه هاش شنیدم باهاش میجنگن که درمان بشه که نمیشه دیرشده بچه هاشم ی جور بی عقلن تازه یادشون افتاده .
خودت گفته بودی خسته شدی و فلان پس چرا راه بن بست و غلط و ادامه میدی چه اصراری بهش داری وقتی خودتم خسته شدی به پات میوفتم جون عزیزات التماست میکنم تا قبل بدنیا اومدن بچه برو درمان شو همین امروز برو ی لحظه به اون بچه و زجر ش فکر کن پوست دستت چقدر میسوزه پوست اون بچه تاول میزنه کارهات برا بچه خطرناکه ازبین میبریش خواهش میکنم امروز وقت بگیر برو مبارزه کن قران بخون ارادت قوی بشه وسواس کار شیطانه شمامیگی بعد مهمونی دستشویی میسابی فردا روزی جلوی مهمون با اولین بار رفتن شروع میکنی و تااخر مهمونی تو دستشویی هستی الان زن دایی بابام خیلی ساله جلوی مهمون حموم دستشویی میشوره کلا نیست شوهرخدابیامرزش دید اینطوری نمیشه ی دستشویی تو حیاط درست کرد ولی زمستون که نمیشه مگر ناچاری دیگه کسی نمیره فقط سر زدن باشه
ببین چقدر خواهش کردم التماس میکنم برو دنبال درمانت ببین اول راهی ی شیاف و نمیتونی بذاری بخاطر بچت هنوزم فکرخودتی فردا چطوری میخوای حامی بچت باشی وسواسی نمیذاره ببین چقدر هشدار دادم
من مقعدی استفاده میکنم همش میریزه تو لباس زیرم چرب وکثیف کاری
