2777
2789

ورود افردا ترسو

باردار

شل ادرار 

ب بلوغ رسیده ی ترسو 

ب بلوغ نرسیده ی ترسو

بچه دار ترسو بی بچه ترسو 

مجرد ترسو. متاهل ترسو 

حالا هررررکی. ممنوع

کاربری دستِ دو رفیقِ جون جونی 👯‍♀️❤🧸  رفاقت با خدا خیلی قشنگه، رهات نمیکنه حتی اگه ازت بیمعرفتی ببینه! 🥲🕋🕊

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

نصف شب تلفن خونمون زنگ خورد شماره خونه خودمون رو آیدی کالر افتاده بود😱😱😱


میشه گفت این ترسناکترین اتفاق زندگی من بوده 😱😱😱

🔴🟠🟡🟢🔵🟣 لایک ممنوع 🟣🔵🟢🟡🟠🔴                                                                                       فقط به نظرات‌ محترمانه، پاسخ داده میشود🙂😘                                                                            

خاطرات جنی 🤣🤣🤣🤣

حالا که چی

بالاخره همچین موجوداتی هستند

اگر راهو براشون باز نکنی به احتمال نود و نه درصد هیچ غلطی نمیتونند بکنند

یعنی گناه نکنی و رابطه ت با خدا خوب باشه من جمله نمازتو بخونی..

و یه سری موارد دیگه

نگفتی    افراد ریقو ممنوع از قلم انداختی اینو 

برای رسیدن به هدفهاتوند فقط  فقط روی پاهای خودتون  وایسید چون.باپآهای.دیگران.نمیتونید.راه.برید .تلاش.کنید.حتما.بهش.میرسید.مطمین.باشید.چون من این کارو کردم 

آخرین خاطره ترسناکه اینه که دو شب پیش یکی تو حموم داشت به شامپو ها دست میزد قشنگ صدای باز شدن در شامپو میومد😐 صدای پاهاش😕

تخت ما کنار حمومه فاصله خیلیی کم بود برگام ریخت واقعا به شوهرم گفتم سریع درو بست


دخترم تب کرد ساعت ۳ونیم میخاستیم بریم دکتر ،ما نشستیم تو ماشین تا همسرم بره شیاف بخره تا ب دکتر می‌رسیم با چشمای خودم دیدم عین زن ک یه دونه چشم داشت بدنش پر رگ آبی بود با سینه های بزرگ آویزون ک بغلش یه بچه لخت تازه بدنیا اومده بود داشت میومد حدود ۳۰ثانیه زل زدم بهش بخاطر دخترم هیچ واکنشی نشون ندادم ک نترسه ،بعدش یهو ناپدید شد

برا من جنی و... نیست

خوابه


توی نوجوونی با دوست صمیمیم به مشکل خوردیم

یکی از راز های مهم زندگی منو که از همه پنهون کرده بودم لو داد

خلاصه ابرو ریزی شد پیش بقیه

داستان بچگانه بودا!! الان اصلا خنده ام میگیره

ولی اون دوره با حساب اینکه بچه ۱۵ ساله بودم شرایط خیلییی سختی بود 

یادمه باعث شد حمله پنیک شدید داشته باشم

لکنت بگیرم از شدت ناراحتی و.....

خلاصه اش این بود یکیو تا حد مرگ و پرستیدن دوست داشتم

رفت بهش پیام داد ابرو منو ببره تا باهاش بریزه رو هم



❌️ چند سال بعد خواب دیدم که دارم از یه جا میرم بالا پله هارو

از پایین همین دوستم میاد صدام میکنه

میگم چیه چیکارم داری

پالتو تنم بود ، هی لباسم رو کشید گفت منو میبخشی

از دستش در میاوردم میگفتم عمرا

اون اصرار من هی نه نه

گریه کرد تو خوابم لباسم رو میکشید میگفت حلالم کن حلالم میکنی؟؟


انقدرررر اصرار کرد گفتم اره حلالت میکنم فقط برو


❌️❌️ ۲ روز بعد از همکلاسی قدیمیمون خبر اومد که خودکشی کرده همین دختره و تو کماست😐

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز