بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
روزی سگی داشت در چمن علف میخورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف میخوری؟! سگی که علف میخورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف میخوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف میخوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش... #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
ی دختری که هنوز امیدواره با اینکه تو زندگیش شکستهای زیادی خورده 🫂🌱✨بیا زندگی کنیم، خورشید روزی دو بار طلوع نمیکند،ما هم دوبار به دنیا نمی آییم هر چه زودتربه آنچه از زندگی ات باقی مانده بچسب!❤️خدایا منتظر نشونه هاتم🫂💗خدایا بغلم کن که محتاج توام🫂🌺
ویروس ها هم منو دق دادنهی میگیره از مدرسه میاره برا ماخدایا مارو به خرداد برسون
وای مرمری
خیلییی وقته ندیدمت
چطوری؟ اوضاع رواله؟
روزی سگی داشت در چمن علف میخورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف میخوری؟! سگی که علف میخورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف میخوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف میخوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش... #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
پسر من کلاس دومه درسش هم عالی همه رو سر کلاس یاد میگیره چون من اصلا تو خونه باهاش کار نمیکنم یعنی اصلا نمیاد کار کنه ساعت ۹ شب بعد از اینکه کلی منو حرص میده میاد می شینه سر مشق هاش دو ساعت طول میده دوسه تا مشق کوچولو رو😢😢😢
مامانمالان میدید تاپیکتو میگفت یکبار فقط یکبار بدون مشق یا اشتباه نوشته شده بفرستش مدرسه درس عبرت میشه براش
با من یه بار اینکاروکرد تو دبستان نق میزدم نمینوشتم مامانمم کیفمو بست گفت بیا تلوزیون ببینیم ولش کن ریلکس😂تعجبم کردم فرداش رفتم انقدر خجالت کشیدم همه نوشته بودن معلممونگفت چرا ننوشتی واینا باورت میشه همون شد دیگه