2777
2789
عنوان

از خاطرات عقد روزی که تنها شدین بگین بخندیم😂😜

| مشاهده متن کامل بحث + 19982 بازدید | 189 پست
خواهر که ندارم،، مامانم هم کمی بلده ولی سیاست زنانه آنچنانی نداره،،، من زندگی زوج های قدیم رو خیلی ن ...

حرف مامانت درسته ولی نکاتی هست اولش تو زندگی صبر،احترام، درک یعنی چی یعنی شوهرت ی چی گفت زود دعوا نکن موقع عصبانیت حرف نزن بهش محبت کن خیلی نکات مفیدی هست بزنی تو سایت ها میازه

کاربری دست دونفر

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

روز عقدم‌ خیلی زشت شده بودم🥲اصلا هیچی نفهمیدم از مراسمم

وای دقیقا منم 

یادم ک میاد چقدر آرایشگرونفرین کردم فک کن آرایشگره سایه صورتی برام زده بود منم سبزه افتضاح شدم دادوبیدادکردم آرایشم و یکم بهترکرد اما تومجلس کرمم ماسیده بود رژلبم پاک شد فک کن آب خوردم لیوانه رنگی شد 

فک کنم لوازم آرایشیای خودشو از خونه آورده بود 

استفاده میکرد

وقتی اومدم خونه فهمیدم توجشن دعواشده بوده سریه آدم الکی 

کلا انگارخانواده من(خانواده درجه ۲)قسم خوردن از روز اول زندگی من آبروی منو ببرن و روز خوش برام نذارن خدالعنتشون کنه

من که روز عروسیم شوهرم دست گل رو خونشون جا گزاشته بود. باباش هی زنگ میزد این از ترسش جواب نمیداد آخ ...

وااای یه خاطره از بله برونم یادم اومد🤣

صبح بله برون مارو صیغه کردن که بهم محرم باشیم عصر رفتم آرایشگاه از آرایشگاه همسرم اومد دنبالم ک بریم آتلیه عکس بگیریم همین ک پیاده شد کل کفی کفشش در اومد🤣🤣🤣

عکاسه فقط میگفت نگران نباشید یه جور عکس میگیرم معلوم نباشه🤣🤣

بعدشم برای مراسم چون مغازه ها همه تعطیل بود مجبور شدیم از رفیقش کفش قرض بگیریم🤣

(مراسم بله برون من مثل جشن عقد بزرگ بود)

دارم سیاه ترین روزای زندگیم رو میگذرونم دیگه نفس های آخرمه تورو خدا برام دعا کنید و سوره توحید بخونید شاید زندگیم درست بشه و حال و هوام خوب بشه💔🥹نیازمند انرژی مثبت هایی هستم که شما دوستای گلم برام میفرستید😭🤍

مارو بعد عقد فرستادن خونع هیچکس نبود.


منم خنگول بودم نمیدونستم چکارکنم ازدواجمون سنتی بود



اومدم سماورروشن کنم گاز پیچید توش ی صدای بدی داد رنگم پریده بود🤣🤣اومده بود بهم میخندید🤣


رفتم ارایشموبشورم به شوهرم میگفتم الان هلو به لولو تبدییل میشه 



خیلی پولدارم😅
مارو بعد عقد فرستادن خونع هیچکس نبود.منم خنگول بودم نمیدونستم چکارکنم ازدواجمون سنتی بوداومدم سماورر ...

🤣🤭

الهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم .هدیه برای امام زمان ...خدایاشکرت .ممنونم ازت .                        
قهر کرد رفت به مامانش گفت این دختره چرا اینجوریه😂بعد مامانش با مادرم صحبت کرد و کلا داستان داشتیم

وای خدا🤣 حالا ایشالا دفعه دوم خوب برخورد میکردی حالش خوب میشد 

یه صلوات بفرس

هفته ی اولی ک عقد کردیم شوهرم گفت بریم سینما 

رفتیم سینما 

سالنش طبقه دوم بود 

داشتم ازپلها میومدم پایین یهویی ۶تا پله خوردم زمین 

فقط خوبیش این بود دست شوهرم تو دستم بود و منو گرفته بودو خودش تند تند میومد پایین 🤣🤣


بعدش از پله ها بلند شدم بهش گفتم پشیمون نیستی از انتخابت🤣🤣انقدر خجالت کشیدم

تفلک خندش گرفته بود به روی خودش نمیاورد

خیلی پولدارم😅
2810
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز