مقدمه: دوران نوجوانی عزیزم!
امروز برایت می نویسم.
نامه ای به تو!
کجا باید بنویسم؟
از کجا آغاز کنم؟
از عذرخواهی؟ از احوال پرسی؟
تنه انشا: نمی دانم در روز قیامت چه جوابی به تو بدهم!
نمی دانم اگر بچه هایم از تو بپرسند چه بگویم!
به من بگو، چه اتفاقی برای کودکی من افتاده است؟
بگویم بهترین روز زندگی من چه شد؟
چرا خنده ام به گریه تبدیل شد؟
چرا زندگی من پر از غم است؟
به من بگو در نوجوانی چه می کردم؟
بگویم تا کجا پای نوجوانی ام ایستادم؟
نوجوانی جان!
آیا من و تو روزهای خوشی را با هم گذراندیم؟
نتیجه گیری: نمی دانم تقصیر من است که بدترین ها رو با تو گذروندم یا تو که بدترین ها را برایم به ارمغان آوردی!
فقط میدانم آنگونه که باید باشی نبود!