خیلی بداخلاق شده اصلا اصلا اصلا اینطپری نبود همیشه بهماحتراممیذاشت
تقریبا توخونه هرچیمنمیگفتمهمونمیشد خیای هوام وداشت بهممحبتمیکرد خیلی برامون مهمبود اخرشب حتما بعلش باشم کبخوابیم کلا شوخی زیاد بود توخونمون
ولی الان اصلا هشم حس میکنم از یدچیز دلخوره با کنایه باهام خرف میزنه محبت اصلا اصلا اصلا نداره شب یطوری میاد روتخت کمن خواب باشم زود بخوابه بغل نکنه یا وقتی میاد کبیدارم سریع ی متکا بغلش میگیره کنرمبغلش
به کوچیکترین شوخی یا خرفمواکنش میده وناراحت میشه
ببخشید ببخشید میفهمم ومتوجه میشم ک رابطه میخواد ولی همونلحظه زود از روتخت پامیشه ک نباشه
میدونه چقدر بدممیاد زیاد بره پیش دوستاش عمدا هرشب میره که اذیت بشم یجورایی انگار از ی چی دلخوره داره تلافی میکنه نمیدونم واقعا چرا فکر میکنم دیگدوستم نداره😭😭😭
ب نظرمن بی دلیل جوناتفاقی نیوفتاده بینمون گوشیش هم دستمخیانتی ندیدم ازش وچیزمشکوکی ندیدم
باهاش اصلا نمیشه حرف بزنم چونواقعا طریقه درست حرف زدن وندارم وبی جنبم ی دقعه ی چیمیگه کناراحت میشم ودعوامون میشه یا گریه میکنم