دوسال پیش مامان یک کاری کرد حالا نمیخام اسمشو بیارم
اما از همون زمان شوهرم با مادرم بد شد
پسرمو زایمان کرده بودم تا ۱ ماهگی بچه اومد خونمون بعد دیگه شوهرم نذاشت
تا اینکه پسرم چهار ماهش بود دخترمو ناخواسته حامله شدم هیچی دیگه اخرای زایمانم بود بحث سر این بود ک کی منو دخترمو جمع کنه
مادرشوعرم میگفت من نمیتونم(باهام تو یک جا هستیم) من فقط محمد پسرمو( اسم مستعاره) میتونم نگه دارم از زنت و دخترت نمیتونم مراقبت کنم دیگه شوهرم مجبور شد مامانمو بگه بیاد
همه چی به ظاهر خوب بود تا اینکه باز شوهرم خرش از پل گذشت بچها از آب گل در اومدن الان میگه مامانت نیاد خونمون