شانس من آدم بداشون گیرم اومد
مادرشوهرم میگه مادر یکیه مادر را نمیشه عوض کرد ولی زن را میشه عوض کرد.
مادرشوهرم میگه ما از یک عروس خوشمون نیاد ردش میکنیم بره.
مادرشوهرم میگه من دلم کلفت میخواد.
مادرشوهرم از جاری هام که خوشش نمی اومد. به پسرش میگفت طلاقش بده.
مادرشوهرم میگه من استاد زن عوض و بدل کردن هستم.
مادرشوهرم گفت من دستمال خونی تو را ندیدم.
پدرم که فوت کرده بود. برادرشوهرم بهم گفت میخوای برای مادرت شوهر پیدا کنم... من خیلی از حرفش ناراحت شدم.
و اگه بخوام بنویسم یک کتاب میشه.