میخاستم بخابم گفتم بگم بعد
هرشب قبل خواب دستشو رو شکمم میذاشت و آیت الکرسی میخوند
وقتایی که شبکار بود صبا برمیگشت صبحونه آماده میکرد توی خوابو بیداری میداد بخورم بعد باز میخابیددیم باهم😁
اگرم صبکار بود که ساعت۵ میرفت میوه هایی که دوس داشتمو برام قاچ میکردکنارم میذاشت بیدار شدم بخورم
سر گل تمام میوه هارو میگرفت هرچی هوس میکردم
لباسارو روی بندرخت پهن میکرد
جاروبرقی میکرد
البته اینا بیشتر سر اولی بود
سر دومی نصفه نیمه
الانم که ۳تا پسر دارم که یکیشون ۳۸سالشه🤒