مامانم سه ماه پیش منو از خونش انداخت بیرون گفت برو بچه هاتو نیار ما ارامش نداریم
خیلیم ب حجابم گیر میده در صورتیکه عبا میپوشم با حجابم ولی فقط چادرو حجاب میدونه
پیش خاله هام خیلی وقتا کوچیکم میکنه که بی حجابی و جات جهنمه فلان
سه ماهه خونش نرفنم واقعا اسایش دارم
امشب زنگ زده که چرا نمیای پیش مادرت صله رحم رو قط کردی و....
بنظرتون چکار کنم دوس ندارم دیگه برم ولی باز دلم میسوزه مادره
موندم