پدر دوستم خیلی باهاش مهربونه خیلی پایه اس در حدی که اجازه میده دوست پسرشو ببره خونه البته بابامامانشم هستن
باباش خوشروئه شوخی میکنه میخنده فقط وضع مالی خوبی ندارن اونم بخاطر برشکستگیه
برعکس من که توزندگیم کمبودی نداشتم جز کتکاو تحقیرای پدرم برای نابودی روح و روانم کافی بود خیلی وقته کتکم میزنه از وقتی که یادم میاد مثلا دیشب چون تولدم دوستم بود یه تولد کوچیک دخترونه بود که از یک ماه قبلشم به مامانم گفته بودم وقتی مامانم بهش گفت منو کتک زد که چرا رفتم😅 همیشه موهامو میکشه صورتمو درهم فشار میده و دیشبم در اثر گردن درد نتونستم بخوابم خیلی حالم بده😔 ایم بگم هم مامانمو کتک میزنه هم داداش کوچیکمو چندماه پیش داشت مامانمو میزد انگشت دست خودش شکست ولی مامانم هیچی نمیگه بدبخته باسن کم به زور دادنش به بابام