سلاام
من یه خواهر شوهر دارم هیجده سالشه مدام به بچم میگه دخترم یا میگه بچمو بدین،وقتی دخترم داره گریه میگه سریع میدوه طرفش کلی قربون صدقش میره
اگه باهم باشیم بخوایم بریم جایی تا جلوی خونه طرف میرسیم سریع میگه بدش من بزار دست من باشه
صب که بچم بیدار میشه میبردش خونشون تا ظهر
بعد دوباره عصر میاد خونه ما
وقتیم میرم دنبالش اصرار داره که بزارم بمونه اگرم نزارم قهر میکنه نفرین میکنه بین منو مادرشوهرمو به هم میزنه بدگوییمو میکنه
بارها دیدم پستونک دخترمو میزاره دهنش دوباره میزاره دهن بچم
جیغ زدن یادش داده ،گاز گرفتن یادش داده ،
یا مثلا میگه امشب بیارش من میخوام غذا بدم بهش
تا میخوام برم جایی نمیزاره بچمو ببرم تاحالا چندبار صراحتا گفته که منم مثل مامانشم چه فرقی میکنه
یه جوری رفتار میکنه که حساس شدم حس میکنم دیگه اختیار بچمو ندارم،
میخوام بدونم باید چه رفتاری داشته باشم
چندبارم تاحالا نزاشتم ببره دعوا شده خانواده شوهرمم قهر کردن
من واقعا راضی به این کارها نیستم اما مادرشوهرمم همش منت میزاره که بچتو ما داریم بزرگ میکنیم
ببخشید طولانی شد منتظر نظراتتون هستم❤️