2777
2789

من دوسال باکسی نامزد بودم که عقد نبودیم وخونوادم چون مخالف بودن رضابت به عقد نمیدادن درحدیه انگشترنامزد بودیم تواین دوسال خیلی رابطه داشتیم ولی هنوز باکرم این پسرادم خوبی نبود وازش جداشدم افسردگی شدید گرفته بودم ویه پسری اومد خواستگاریم وتواون شرایط یکبار بامن رابطه برقرار کردمن توافسردگی بودم واصلا نمیدونستم دارم چیکارمیکنم انگارهمه ی اینا مثل یه خواب بوده برام یکسالو نیم تمومه دارم گریه میکنم وتوبه میکنم حتی حرم حضرت معصومه رفتم اما ته دلم غمه که من چجوری اجازه دادم این اتفاقا برام بیفته حالا یه پسری توزندگیمه وحتی خواستگاریم اومده ولی اون حتی بادختری نبوده ومن خیلی دوسش دارم اون فکرمیکنه من خیلی دخترخوبیم عذاب وجدان و احساس گناه داره دیوونم میکنه همش فکرمیکنم من دیگه حق ازدواج ندارم همش باخودم میگم ظلم دارم میکنم درحق این پسرتوروخدا راهنماییم کنید من هرروز دارم بابغض و غم واحساس گناه ازگذشته بدم بیدارمیشم

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792